♥♥.♥♥♥.♥♥♥
بجای اینکه بخوای
اتفاقات زندگی روعوض کنی
یا بخاطرش غصه بخوری
باهاش سازگاری کن
وسعی کن
توتک تک ثانیه ها شاد باشی
هیچ اتفاقی موندگار نیست
همه اتفاقی بالاخره تموم میشن
همه ی سختی ها و مشکلات تموم میشه
وبعد حسرت میخوری که
تو این لحظات شاد نبودی
نوشته شده از کیارش
-----------------@*--
میگه من که شاکرم پس چرا هیچ اتفاقی نیفتاد؟
تو گفتی سپاسگزاری معجزه میکنه ، ولی نکرد... چرا؟! گفتم چه جوری سپاسگزاری میکنی؟
گفت هر اتفاقی می افته
بد یا خوب، میگم خدایا شکرت
گفتم چه شکلی؟! یه بار بگو
گفت خببب خدایا شکرت
گفتم خب تو به مامانتم بعد از غذا این شکلی بگی دستت درد نکنه که میگه خب دوست نداری نخور چرا این شکلی حرف میزنی
گفت پس چی کار کنم
گفتم: بدونید ؛ همه تون بدونید، خداوند متعال همه ما رو شاد میخواد
وقتی یادش افتادی، با شادی بگو شکرت، نه با آه. شادی رو ته دلت احساس کن
دقیقا انگار یه نور کوچولو ته دلت وول میخوره
اون شادیه. می دونی از چی ناراحت میشه؟
از این که تو همیشه ناله ای، همه اش غر داری
همه اش میگی خسته ام، حوصله ندارم و همه اون چیزایی که بهتر از من میدونی
به جاش، هر موقع حضور در لحظه داشتی و تونستی صدای ذهنتو خاموش کنی ؛ رو تنفس ات تمرکز کن و با خوشحالی بگو شکرت که من زنده ام... دارم نفس می کشم... هنوز فرصت دارم
شکرت که دوستم داری، شکرت که دوستت دارم و همه اینا با شادی، شادی، شادی... واقعی ها 👌
شرمنده تونم ولی خدا رو دیگه نمیتونیم رنگ کنیم و دقیقا اینجاست که باید بگم ؛ افراد زیادی به صورت بنیادین، باور نمی کنن که افکار و باورهاشون در حال خلق شرایط بیرونی زندگی شونه
اونها نمیتونن بپذیرن که تمام کنترل زندگی شون در دستان خودشونه
اونها این قانون ساده رو باور نمی کنن، که اگه بتونن افکارشون و کانون توجهشون رو کنترل کننن
می توننن زندگی رو به شکلی که میخوان خلق کنن. الان نکته رو گرفتین؟
فهمیدین چرا خدا همیشه ما رو شاد و خوشحال
می خواد؟
بازم از صبح تا شب آهنگ غمگین بذار گریه کن
غصه بخور، بعد بگو نمی دونم چرا خدا با من قهر کرده
چای باقلوا بخور روشن شی✋
-----------------@*--
منبع :باشگاهِ عجیببب، شیکِ پرواز💛
سیدِ تهران، کاپیتان
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
عروسکی که در پنج سالگی خراب شد و کلی غصه اش را خوردیم، در ده سالگی دیگر اصلا مهم نیست
نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر به خاطرش اشک ریختیم و روزگارمان را تلخ کرد در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شده است.آدمی که در اولین سال دانشگاه آنقدر به خاطرش غصه خوردیم و اشک ریختیم و بعد فهمیدیم ارزشش را نداشته و دنیایمان ویران شد، در سی سالگی تبدیل به غباری از یک خاطره دور دور دور شده که حتی ناراحتمان هم نمیکند
و چکی که برای پاس کردنش در سی سالگی آنقدر استرس و بی خوابی کشیدیم، در چهل سالگی یک کاغذ پاره بی ارزش و فراموش شده است
پس یقین داشته باش که مشکل امروزت، اینقدرها هم که فکر میکنی بزرگ نیست، این یکی هم حل می شود، میگذرد و تمام میشود، غصه خوردن برای این یکی هم همان قدر احمقانه است که در سی سالگی برای خراب شدن عروسک پنج سالگی ات غصه بخوری
همه مشکلات،همان عروسک پنج سالگی هستند
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○